فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۸: دارد زبون بتیغ زبان طعنه گو مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دارد زبون بتیغ زبان طعنه گو مرا بستان بخیر ای اجل از دست او مرا یا رب چه کینه داشت بمن دشمنی که او شد رهنمون بدیدن آن کینه جو مرا از بخت شور و تلخی عمرم خبر نداشت آن کز خدای خواست بصد آرزو مرا آید همان شکست زسنگ ملامتم دوران اگر کند گل و سازد سبو مرا ضایع چنان شدم که گر افتم بگوشه یی کس ننگرد بنیک و بد از هیچ سو مرا دیگر حریف رشگ جگرسوز نیستم منشین بغیر یا بکش ای تندخو مرا گفتم که بر فغانی بیدل مکن جفا گفتا عجب که باشد ازین گفتگو مرا فغانی شیرازی