فغانی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۸: آنم که سر نمیکشم از خنجر بلا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنم که سر نمیکشم از خنجر بلا دارم زعشق روی تو سر در سر بلا عشقم ادیب و تخته ی تعلیم لوح صبر تن نسخه ی ملامت و دل دفتر بلا هرگز زیمن سایه ی سنگ پریوشان خالی نشد خرابه ام از زیور بلا درمانده است مهره ی عقلم بنرد عشق از کعبتین چشم تو در ششدر بلا استاده ام بکشتن و آویختن چو شمع از هیچ رو نمیگذرم از در بلا چندین چراغ شعله کشید از شراره ام آری بتن شدم علم لشکر بلا دایم بجنگ و عربده، ترخان مجلسم یعنی مدام سرخوشم از ساغر بلا القصه روزگار بصد رنگم آزمود در بوته ی محبت و مجمر بلا سنگ حصار عشق فغانی دل منست دیوانه ام برامده در کشور بلا فغانی شیرازی