سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۲۰: یاری به دست کن که به امید راحتش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاری به دست کن که به امید راحتش واجب کند که صبر کنی بر جراحتش ما را که ره دهد به سراپرده وصال ای باد صبحدم خبری ده ز ساحتش باران چون ستاره ام از دیدگان بریخت رویی که صبح خیره شود در صباحتش هر گه که گویم این دل ریشم درست شد بر وی پراکند نمکی از ملاحتش هرچ آن قبیحتر بکند یار دوست روی داند که چشم دوست نبیند قباحتش بیچاره ای که صورت رویت خیال بست بی دیدنت خیال مبند استراحتش با چشم نیم خواب تو خشم آیدم همی از چشم های نرگس و چندان وقاحتش رفتار شاهد و لب خندان و روی خوب چون آدمی طمع نکند در سماحتش سعدی که داد وصف همه نیکوان به داد عاجز بماند در تو زبان فصاحتش سعدی شیرازی