سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۱۵: پیوند روح میکند این باد مشک بیز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیوند روح می کند این باد مشک بیز هنگام نوبت سحرست ای ندیم خیز شاهد بخوان و شمع بیفروز و می بنه عنبر بسای و عود بسوزان و گل بریز ور دوست دست می دهدت هیچ گو مباش خوشتر بود عروس نکوروی بی جهاز امروز باید ار کرمی می کند سحاب فردا که تشنه مرده بود لای گو بخیز من در وفا و عهد چنان کند نیستم کز دامن تو دست بدارم به تیغ تیز گر تیغ می زنی سپر اینک وجود من عیار مدعی کند از دشمن احتراز فردا که سر ز خاک برآرم اگر تو را بینم فراغتم بود از روز رستخیز تا خود کجا رسد به قیامت نماز من من روی در تو و همه کس روی در حجاز سعدی به دام عشق تو در پای بند ماند قیدی نکرده ای که میسر شود گریز سعدی شیرازی