سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۳۰۰: یار آن بود که صبر کند بر جفای یار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای خویش کند در رضای یار گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ بیند خطای خویش و نبیند خطای یار یار از برای نفس گرفتن طریق نیست ما نفس خویشتن بکشیم از برای یار یاران شنیده ام که بیابان گرفته اند بی طاقت از ملامت خلق و جفای یار من ره نمی برم مگر آن جا که کوی دوست من سر نمی نهم مگر آن جا که پای یار گفتی هوای باغ در ایام گل خوشست ما را به در نمی رود از سر هوای یار بستان بی مشاهده دیدن مجاهده ست ور صد درخت گل بنشانی به جای یار ای باد اگر به گلشن روحانیان روی یار قدیم را برسانی دعای یار ما را ز درد عشق تو با کس حدیث نیست هم پیش یار گفته شود ماجرای یار هر کس میان جمعی و سعدی و گوشه ای بیگانه باشد از همه خلق آشنای یار سعدی شیرازی