سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۲۶۱: یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یا رب شب دوشین چه مبارک سحری بود کاو را به سر کشته هجران گذری بود آن دوست که ما را به ارادت نظری هست با او مگر او را به عنایت نظری بود من بعد حکایت نکنم تلخی هجران کان میوه که از صبر برآمد شکری بود رویی نتوان گفت که حسنش به چه ماند گویی که در آن نیم شب از روز دری بود گویم قمری بود کس از من نپسندد باغی که به هر شاخ درختش قمری بود آن دم که خبر بودم از او تا تو نگویی کز خویشتن و هر که جهانم خبری بود در عالم وصفش به جهانی برسیدم کاندر نظرم هر دو جهان مختصری بود من بودم و او نی قلم اندر سر من کش با او نتوان گفت وجود دگری بود با غمزه خوبان که چو شمشیر کشیده ست در صبر بدیدم که نه محکم سپری بود سعدی نتوانی که دگر دیده بدوزی کان دل بربودند که صبرش قدری بود سعدی شیرازی