اهلی شیرازی
قصیده ها
شمارهٔ ۲۵ - در شجاعت شاه اسمعیل گوید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شاه روشندل که ریزد خون دشمن بهر دوست قرص خورشید فلک بهر کمر شمشیر اوست شاه اسماعیل حیدر آنکه در روز مصاف تیغ او بهر خلاف از اژدها برکند پوست موج گوهرچین بود بر روی تیغش از غضب زانکه با دشمن چو بحر از اصل گوهر تندخوست هرکه رویش دید داند کز کدامین گوهرست پاکی گوهر چو تیغش روشن از روی نکوست آب تیغش هر کجا سر برزد از جوی غلاف آب روی دشمنان بر خاک راهش آب جوست خون خصمش چون نریزد کز فلک هر صبح و شام تا قیامت تیغ مهر از دشمنانش کینه جوست هرکه خون دشمنانش میخورد مانند تیغ در میان دوستان هر جا که باشد سرخ روست تا شود روی زمین پاک از غبار ظالمان روزگاری شد که آب تیغ او در شست شوست برگ گل از نازکی با تیغ او ماند ولی قدر او از گوهرست و قدر او از رنگ و بوست از زبان تیغ او آتش جهد مانند برق بسکه با دشمن تیغ او در گفتگوست اهلی شیرازی