اهلی شیرازی
سحر حلال
بخش ۱۹ - نامه نوشتن جم به گل و شرح حال خود گفتن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقی از آن می اگر ارزند گیست جان طلب از ما دگر ارزند گیست شمع شد از محفل و پروانه ماند بلبل جان را دل و پروا نماند مستم و شد مایل آتش پرم می خورم اندر دل آتش پرم آمده زان سیم و زر آتش پرست کاتش پروانه در آتش پرست جم که در آن ورطه خونخوار بود لاله وش آن غرقه خون خوار بود زد رقم این نامه پر غم بدوست کارزوی دیده و دل هم بدوست کای پری آفت همه پرواز تست منشأ صبر و دل پرواز تست سروی و در گلشن دل جوی تو راحت من دیدن دلجوی تو تا شدت ای گل دل من گشت گاه شد غم دل کوهی و تن گشت کاه لعل تو تا دیدم و در هر طرف ساختم از بهر تو جان برطرف عاجزم از محنت سودای تو مفلسم از قیمت سودای تو جیب دل از روی تومه پاره است چاره آن روی تو مهپاره است زخم دل از تاره مو وصل کن هجر من از آن گل رو وصل کن خون چکد از این دل ریش از وفات مرهمی از لب بده پیش از وفات سینه من خستی و ناچار ماند ششدر غم بستی و ناچار ماند با مه یکهفته کن ای جان دوچار تا رهم از ششدر غم زان دو چار سوختم از غم چو زر اندر خلاص چون کنم اکنون نظر اندر خلاص کی فتد از گردن دل بند تو هم مگر از دیدن دلبند تو اهلی شیرازی