اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۷۷: سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوختم شمع صفت تا شدم آتش نفسی بی دل گرم نخیزد دم گرمی ز کسی گر دل سوخته زان لب دهیش کام چه کم چه تفاوت کند اندر شکرستان مگسی پیش از آن بگسل از اغیار که مردم گویند حیف از آنگل که در آویخت بهر خار و خسی طمع وصل تو خامیست ولی شمع صفت می پزم در دل ازین آتش سودا هوسی گر دل از سینه صد چاک فغان کرد مرنج کاین نه مرغیست که خاموش بود در قفسی پیش او کشته شوم گر پس صد سال بود مهلتی نیست درین قافله جز پیش و پسی چهره زرد تو اهلی چکند دوست ولی برگ کاهی بود از مردم درویش بسی اهلی شیرازی