اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۳۳۷: ایعاشق بی دیده که در عیب منستی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ایعاشق بی دیده که در عیب منستی گر ساقی ما را تو به بینی بپرستی فردا ز تو چون لاله اثر نیست درین باغ امروز قدح گیر بشکرانه که هستی چون مرغ چمن چند کنی ناله ز حسرت بشکن قفس ایمرغ گرفتار که رستی تا میل تو یوسف نکند سود ندارد هرچند که جان بر لب و دل بر کف دستی پیش کرم عشق چو خورشید و چه ذره محروم از آنی تو که با همت پستی شادم ز تو ایساقی بدمست که هرگز جز کاسه عیش من و مجنون نشکستی زنهار گرانی مکن ایشوخ پریزاد یک لحظه که با مردم دیوانه نشستی دیوانه نیم من که شدم بسته آنزلف دیوانه تویی خواجه کزین سلسله جستی اهلی ز سگان تو خجل گشت که هرگز لاغر تر از این صید بفتراک نبستی اهلی شیرازی