سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۲۱۲: هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که شیرینی فروشد مشتری بر وی بجوشد یا مگس را پر ببندد یا عسل را سر بپوشد همچنان عاشق نباشد ور بود صادق نباشد هر که درمان می پذیرد یا نصیحت می نیوشد گر مطیع خدمتت را کفر فرمایی بگوید ور حریف مجلست را زهر فرمایی بنوشد شمع پیشت روشنایی نزد آتش می نماید گل به دستت خوبرویی پیش یوسف می فروشد سود بازرگان دریا بی خطر ممکن نگردد هر که مقصودش تو باشی تا نفس دارد بکوشد برگ چشمم می نخوشد در زمستان فراقت وین عجب کاندر زمستان برگ های تر بخوشد هر که معشوقی ندارد عمر ضایع می گذارد همچنان ناپخته باشد هر که بر آتش نجوشد تا غمی پنهان نباشد رقتی پیدا نگردد هم گلی دیدست سعدی تا چو بلبل می خروشد سعدی شیرازی