اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۴۹: چنان گردد خیالش چشم اشکبار من
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان گردد خیالش چشم اشکبار من که میپندارم اینک خواهد آمد در کنار من شب هجران چه سان بر بستر راحت نهم پهلو که هر مو دور ازو خاریست در جسم فکار من ز من دارد فراغ آنشوخ و من در آتش محنت بدین امید میسوزم که خواهد گشت یار من چو مجنون بیرخ لیلی چنان کز وی غباری ماند مگر باد آورد روزی بکوی او غبار من تنم خاک ره یارست و جان چون گردباد از شوق برقص افتاده و گردش همیگردد غبار من مراد من ازو اهلی بود فکر محال اما خدا محروم نگذارد دل امیدوار من اهلی شیرازی