اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۱۳۱: شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن کن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شبی در آ ز در ایشمع و خانه روشن کن چراغ طلعت خود نور دیده من کن اگر چو خرمن گل در کنار من نایی بیک دو بوسه مرا خوشه چین خرمن کن سگ توام چو نیاری بگردنم دستی کمند موی سیه باری ام بگردن کن مرا ز بخت گران جان نصیب گلخن گشت تو چون نسیم سبکروح گشت گلشن کن ز دشمنان چه غم ایدل چو دوست با تو بود زمانه گو همه آفاق با تو دشمن کن دلیل زندگیش اهلی از رخ تو بود بیا و بر همه چون آفتاب روشن کن بعد ازین پا بر سر سنگ بلا خواهم زدن هرچه خواهم دید بر وی پشت پا خواهم زدن عاشق دیوانه را پروای خان و مان کجاست گلخنی خواهم شد آتش در سرا خواهم زدن من که نتوانم ز خوی نازک او آه زد آه اگر یابم مجالی نعره ها خواهم زدن خواهم آخر سر بپای بوته خاری نهاد همچو مجنون خیمه در دشت فنا خواهم زدن چند پیش او حریف او شود با من رقیب بعد ازین اهلی بخونخوردن صلا خواهم زدن اهلی شیرازی