اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۹۴۸: با هرگل نورسته که برخاست نشستیم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با هرگل نورسته که برخاست نشستیم جز داغ جگر طرفی از این باغ نبستیم در قید تعلق پی دل چند توان بود گفتیم طلاق دل آواره ورستیم چون ذره به خورشید وشان مهر چه ورزیم چون در دل آنطایفه آن نیست که هستیم از توبه و طامات عجب نخل امیدی بستیم بسی سال و بیک لحظه شکستیم خاک ره ما چرخ بلندست به همت در دیده کوته نظران است که پستیم آن آهوی مستیم که در صیدگه عشق جان صید تو کردیم و زدام تو نجستیم لطف سخن و حسن وفا برد دل از ما اهلی نه که ما صورت دیوار پرستیم اهلی شیرازی