اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۸۴۷: جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنوز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان رفت و دل ز عشق پریشان بود هنوز مست تو کی ز رفته پشیمان بود هنوز بگسست دست عمر ز دامان زندگی بامن غم تو دست گریبان بود هنوز دارم دلی که در دهن شیر اگر فتد مشغول عشق طرفه غزالان بود هنوز آتش ز سوز سینه ما در جهان فتاد ما دم نمی زنیم که پنهان بود هنوز هرکس که بود کار خود از بخت راست کرد بنیاد کار ماست که ویران بود هنوز بیمار عشق دیده فرو بست از حیات چشم امید درپی درمان بود هنوز فرهاد مرد و صورت شیرین ز سنگ رفت اهلی چه صورت است که حیران بود هنوز اهلی شیرازی