اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۶۵۸: اگر از غم تو صد جان به یکی نفس برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر از غم تو صد جان به یکی نفس برآید نفسی نه از دهانت بمراد کس برآید توبکاکل پریشان نرسی ز هیچ راهی که هزار دود آهت نه پیش و پس برآید بتو حال من که گوید؟ که بحضرت سلیمان که دهد مجال کانجا سخن مگس برآید قفس تن من از بس که بمرغ جان بود تنگ بپرد هزار فرسخ گر ازین قفس برآید هوس وصال دارم اگرم کشی چه باک است چه غم از هلاک باشد اگر این هوس برآید تو گرم نه دل خراشی نکنم فغان و ناله به خراش زخمی افغان زدل جرس برآید ببلند همتی جو بر شاخ وصل اهلی که مراد از آن سهی قد نه بدسترس برآید اهلی شیرازی