اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۹۴: بهر خونریز من از خواب صبوی یار شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بهر خونریز من از خواب صبوی یار شد ساقیا می ده که بخت خفته ام بیدار شد یوسف مصری یکی هم از خریداران تست او نه بهر خود فروشی بر سر بازار شد کفر زلفت در دلم از بسکه قلاب افکند خواهم آخر مو کشان در حلقه زنار شد کس چه میداند چه خون خورد آهوی مشکین نفس تا گره های دل او نافه تاتار شد غمزه ات گفتا طبیب درد بیماران منم نرگس رعنا ز درد این سخن بیمار شد منکه در خون میطپم با من که خواهد دوست گشت هر که دید احوال من از دوستی بیزار شد کار اهلی چند جان کندن بود از دست دل عاقبت چون کوهکن دست و دلش از کار شد اهلی شیرازی