اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۵۶۷: چشم مجنون هرچه بیند صورت لیلی بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم مجنون هرچه بیند صورت لیلی بود خوش بود صورت پرستی گر بدین معنی بود من ز آب و رنگ حسن ساقی خود یافتم آنچه فیض آب خضر و آتش موسی بود گو بمیر افسرده دل کاین نکته با من شمع گفت هر که از داغی نسوزد مردنش اولی بود زان خوشم با کنج غم کز رشک غیر آسوده ام دوزخی کاسوده باشم جنت اعلی بود هر که با مشکین غزالان همچو مجنون خو گرفت میرمد ز آنجا که بوی مردم دنیی بود چاک دل نتواندم بی غمزه یی زلف تو دوخت رشته مریم اگر با سوزن عیسی بود در دو عالم گر نباشد مایه شادی غمت خاطر اهلی ملول از دنیی و عقبی بود اهلی شیرازی