اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۴۸۵: گر بعد عمری یکنفس مارا نظر سویش بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بعد عمری یکنفس مارا نظر سویش بود کی را مجال یک نظر از تندی خویش بود مژگان پرخون عاشقش گل را چه بیند کز جگر چون ارغوان پر گاله یی بر هر سر مویش بود آن گلشن خوبی که در نگشود بر باد صبا گویا نمیخواهد که کس آسوده از بویش بود لاف محبت چون زنم چون ننگ ناید از منش آنکس که گر خواند سگم ننگ از سگ کویش بود یارب به بینم ساعتی کان آفتاب نیکویان از اوج ناز آید فرو میلی بدین سویش بود من پیر عاشق پیشه ام جور جوانان خوش کشم کانکس که نیکو روی شد کی نیکی خویش بود دوری نباشد گر کند جان در سر و کار نظر اهلی که خصم جان او چشم بلاجویش بود اهلی شیرازی