صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۴۷: با روی تو خورشید درخشان چه نماید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با روی تو خورشید درخشان چه نماید با زلف تو طول شب هجران چه نماید از خنده خشکی چه نظر آب توان داد پیش لب او پسته خندان چه نماید در دیده آن کس که غبار خط او دید یاقوت چه باشد خط ریحان چه نماید پروانه به گل کی شود از شمع تسلی با حسن گلو سوز گلستان چه نماید در روشنی روز چه پرتو دهد انجم با چهره خندان لب خندان چه نماید جایی که بود نه فلک از بی سروپایان گوی سر ما در خم چوگان چه نماید با شور محبت چه بود شور قیامت در پیش نمکزار نمکدان چه نماید در معرکه هر چند جگر دار بود دل با آن صفت برگشته مژگان چه نماید هر چند صنوبر به رعونت علم افروخت با قامت آن سرو خرامان چه نماید اوراق دل از ربط نیفتد به گسستن سی پاره به جمعیت قرآن چه نماید از خوان قناعت شده چشم ودل ما سیر در دیده ما نعمت الوان چه نماید این آن غزل حضرت رکناست که فرمود پای ملخی پیش سلیمان چه نماید صائب تبریزی