صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۳۵: گر چشم تر از پوست چو بادام برآید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چشم تر از پوست چو بادام برآید آسان ز وصال شکرش کام برآید جان من مشتاق به لب می رسد از شوق تا از دهن تنگ تو پیغام برآید خون در دل یاقوت زند جوش ز غیرت هر جا ز عقیق لب او نام برآید مشکل بود از رشته امید گسستن چون مرغ گرفتار من از دام برآید بیرون ندهد نم ز جگر لاله سیراب کی حرف به مستی ز لب جام برآید آن را که بود همچو شرر دیده روشن در نقطه آغاز ز انجام برآید از موج حوادث نشود پخته سبک مغز از بحر همان عنبر تر خام برآید زنهار مکن سرکشی از حلقه عشاق کز فاخته این سرو به اندام برآید زآتشکده هند شد آدم ز گنه پاک زین بوته محال است کسی خام برآید در کلبه مقصود نفس راست نماید از هر دو جهان هر که به یک گام برآید صائب تبریزی