صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۴۰۶: داغی که مرا بر دل دیوانه گذارند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
داغی که مرا بر دل دیوانه گذارند شمعی است که بر تربت پروانه گذارند جمعی که قدم بر در میخانه گذارند شرط است که سربر خط پیمانه گذارند از بیخبران شو که کلید درخلدست پایی که درین مرحله مستانه گذارند بر شعله بیباک بود سیلی صرصر دستی که مرا بر دل دیوانه گذارند مستان خرابات به یادلب ساقی است گاهی لب اگر بر لب پیمانه گذارند غافل مشواز حلقه تسبیح شماران زان دام بیندیش که از دانه گذارند بردار نقاب ای صنم از حسن خداداد تا کعبه روان روی به بتخانه گذارند من در چه شمارم که تذروان بهشتی دل بر گره دام تو چون دانه گذارند افلاک کمانخانه وما تیر سبکسیر ما را چه خیال است درین خانه گذارند مسطر بود از خودقلم راست روان را آن به که عنان دل دیوانه گذارند چون پرتو خورشید برآیندتهیدست آنها که قدم بر در هر خانه گذارند رمزی است ز پاس ادب عشق که مرغان شب نوبت پرواز به پروانه گذارند صائب بزدا زنگ غم از دل که شود خشک باغی که در او سبزه بیگانه گذارند صائب تبریزی