صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۳۹۹: تا خنده ازان غنچه مستور برآمد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا خنده ازان غنچه مستور برآمد صبح شکر از چاک دل موربرآمد از دیدن رویت دل آیینه فروریخت این لاله مگر از جگر طور برآمد با مرهم افسرده کافور نجوشد داغی که به خونگرمی ناسور برآمد هر ذره که دیدیم همین زمزمه را داشت این نغمه نه از پرده منصور برآمد آن روز که از داغ من افتاد سیاهی خورشید ز جیب شب دیجور برآمد با خامه صائب طرف بحث مگردید نتوان به سخن با شجر طور برآمد صائب تبریزی