صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۳۹۷: تا چنددلت برمن مهجور نبخشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا چنددلت برمن مهجور نبخشد تا کی نگهت برنگه دور نبخشد پروانه مغرورم ودربزم نسوزم تا شمع به من مرهم کافور نبخشد مغزش بخورد پشه نمرد مکافات فیلی که به نقش قدم مور نبخشد افسردگی این طوراگر ریشه دواند ترسم که خزان برشجر طورنبخشد تا هست گلیم سیه بخت به روزن خورشید به ویرانه ما نور نبخشد زودا که شود دنبه گدازاز نظرخلق آن پهلوی چربی که به ساطور نبخشد بردار بپیچد به صدآشفتگی تاک گردور خودآن چشم به منصور نبخشد زودا که به خاکستر ادبار نشیند خرمن که به دست تهی مورنبخشد صائب تو مهیای پریشانی دل باش این شمع تجلی است که برطورنبخشد صائب تبریزی