صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۳۹۶: با کعبه پرستار ترا کار نباشد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با کعبه پرستار ترا کار نباشد آیینه ما روی به دیوار نباشد مجنون نتوان گشت به ژولیدگی موی مستی به پریشانی دستار نباشد از کوچه زخم است ره کعبه مقصود دوزخ به ازان سینه که افگار نباشد چون مهر به راز دل هرذره رسیدیم یک نقطه ندیدیم که در کار نباشد نادیدنی از اهل جهان چند توانی دید آیینه چرا تشنه زنگار نباشد جان در تن کس نرگس بیمار تو نگذاشت ای وای اگر چشم تو بیمار نباشد باغی که در او بلبل آتش نفسی هست محتاج به خارسردیوار نباشد مکتوب مرا در بغل خود که گذارد در کوی توگر رخنه دیوار نباشد شدگوش صدف پرگهراز فکرتو صائب بالاترازین رتبه گفتار نباشد صائب تبریزی