صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۳۶۵: آسایش تن غافلم از یاد خداکرد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آسایش تن غافلم از یاد خداکرد از طینت بادام به شکر نتوان برد این خانه خرابی به حباب است سزاوار از آب روان خانه نبایست جداکرد بی جذبه به جایی نرسد کوشش رهرو برگردم ازان ره که توان رو به قفاکرد چون نافه نفس در جگر باد صبا سوخت تا یک گره از زلف گرهگیر تو واکرد در رهگذرش چاه شود دیده حسرت از راستی آن کس که درین راه عصا کرد بی رنج طلب روی دهد آنچه نخواهی دولت عجبی نیست اگر روی به ما کرد در معرکه عشق دلیرانه متازید بر صفحه دریا نتوان مشق شناکرد اقرار نکردن به گنه عین گناه است قایل نشد آن کس که به تقصیر خطا کرد قایل به خطا باش که مردود جهان شد هر کس گنه خویش حوالت به قضا کرد دور فلک از زمزمه عشق تهی بود این دایره را خامه صائب به نوا کرد صائب تبریزی