اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۹۰: دینم ببرد آن بت و گوید که جان کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دینم ببرد آن بت و گوید که جان کجاست ناصح که کرد منع دلم، این زمان کجاست گفتی که جای یار مکن جز درون جان ما فرق تا قدم همه یاریم، جان کجاست چون شمع مردم از غم و اکنون که با توام خواهم که شرح غم دهم، اما زبان کجاست هجرم امان نداد که میرم پای تو جایی که مرگ تیغ برآرد، امان کجاست هشیار را عنان صبوری بکف بود دل مست اوست، در کف مستان عنان کجاست گر بهر کعبه از در او میروی مرو بنشین که کعبه یی به ازین آستان کجاست اهلی مگو که ماهر خان را وفا نماند اول تو خود بگو که وفادار جهان کجاست اهلی شیرازی