اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۷۷: ترا صد خوبی و بر هر یکی صد دیده حیرانت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترا صد خوبی و بر هر یکی صد دیده حیرانت مرا یک جان و میخواهم شوم صد بار قربانت قیامت در صباح حشر باشد وه چه حال است این که در هر صبح برخیزد قیامت از گریبانت به خونخواهی عنانت را که گیرد آفتاب من عجب گر روز محشر هم رسد دستی بدامانت که باشم من که در سر باشدم سودای وصل تو سگ کویم سری دارم فدای پای دربانت بود شیرین تر از جان تلخی مرگم دم مردن اگر پیش نظر باشد مرا لب های خندانت سرم بادا فدای خاک پای شهسوار خود مرا جانی بود آنهم فدای دردمندانت بچشمت ای کمان ابرو نگه گر میکند آهو بهر مو میخورد خاری ز ناوکهای مژگانت دل اهلی بنور عشق آبادان کن ایگردون ک خاک ره شمارد گنجهای ملک ویرانت اهلی شیرازی