اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۵۳: گر بمسجد گذری با این رخ و آن چشم مست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر بمسجد گذری با این رخ و آن چشم مست کافرم گر صد مسلمان را نسازی بت پرست عاقبت از هستی خد بگسلد ای آفتاب هرکه همچون ذره دل بر رشته مهر تو بست کردیم هندوی چشم آیینه دار روی غیر روسیاهش کردی و آیینه اش دادی بدست فتنه روز قیامت سرزند از خاک من بر سر خاکم دمی چون سرو اگر خواهی نشست با وجود سرو نازی آن چنین بالا بلند بسته طوبی نباشد غیر همتهای پست گر زدی سنگی بغیری بر دل دیوانه خورد دیگران را سرشکست این سنگ و ما را دل شکست زان دهان امید نبود هیچ صاحب هستیش با وجود هستی اهلی درین امید هست اهلی شیرازی