اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۳۸: مریز بی گنهم خون که جست و جویی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مریز بی گنهم خون که جست و جویی قیامتی و سیوالی و گفت و گویی هست بزیر پای تو صد سر ز آرزو خاک است بیا که در ما سرما نیز آرزویی هست گمان مبر که به بیداری و جگر خواری میان ما و سگت فرق جز بمویی هست بخاک جرعه چه ریزی بروی من میریز ز خاک اگر چه کمم آخر آبرویی هست تویی که در خم چوگان چو ماه چاردهت بهر کناره میدان شکسته گویی هست بغیر من که چو خار از گل تو محرومم بقدر خود همه را از تو رنگ و بویی هست بکوی میکده دردی کشان خوشحالیم خوشیم تا قدری باده در سبویی هست هنوز با همه آلوده دامنی اهلی ز ابر رحمت آن یار شست و شویی هست اهلی شیرازی