اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۸: سرو بر خاک ره از رشک قد یار نشست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرو بر خاک ره از رشک قد یار نشست جلوه قامت او دید ز رفتار نشست خاک در دیده آن رهرو بی صبر و ثبات کز ره کعبه بآزردگی خار نشست تا چو صورت تهی از جان نشود قالب ما بفراغت نتوان پشت بدیوار نشست حسن یوسف همه را پرده ناموس درید بس زلیخا صفتی بر سر بازار نشست دوش در مجلس ما باد سحر کرد گذار شمع را گرمی بازار بیکبار نشست تنم از شوق بتان هیزم آتشکده شد رشته جان همه در وصله زنار نشست تو درون آی که تا جان رود از خانه تن که بسی ماند درین خانه و بسیار نشست از گران باری تن جان سبکروحان رست اهلی از زحمت جان نیز سبکبار نشست اهلی شیرازی