اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۳۱۱: با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با یکدم وصلت غم عالم نتوان گفت صد ساله سخن باتو بیکدم نتوان گفت ما وصل نجوییم و غم هجر تو خواهیم وز نازکی خوی تو این هم نتوان گفت با زخم تو خاموشم و زخمی دگرست این کاحوال دل ریش بمرهم نتوان گفت بسیار دهان تو کم از ذره بود لیک در روی نکویان سخن کم نتوان گفت هر کس که سگ یار نشد گرچه فرشته است در مذهب ما هرگزش آدم نتوان گفت ای من سگ آن گوشه نشین کو قدم از دیر بیرون ننهاد و خبرش هم نتوان گفت ساقی قدحی بخش و مترس از غم ایام کانجا که تو باشی سخن از غم نتوان گفت پیش تو هزار آینه جم به یکی جو با چشمه خورشید ز شبنم نتوان گفت ترسا بچه یی قاتل اهلی است که از ناز با او سخن از عیسی مریم نتوان گفت اهلی شیرازی