اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۶۸: عید قربان شد و سر در ره جولان تو رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عید قربان شد و سر در ره جولان تو رفت من سری داشتم آن نیز بقربان تو رفت این چه شکل است و شمایل مگر از مشرق حسن آفتابی که بر آمد بگریبان تو رفت لذت درد سکندر خضر امروز چشید که بحسرت ز لب چشمه حیوان تو رفت رفت جان بهر تو بر باد ولی بر تو چه غم؟ چه تفاوت که نسیمی ز گلستان تو رفت نه که حرمان تو تنها دل من برد بخاک کز جهان هرکه برون رفت بحرمان تو رفت اهلی آن شد که کند میل تو آن نخل بلند میوه شاخ امید از لب و دندان تو رفت اهلی شیرازی