اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۲۲۱: سرومن، صد خارم از دست تو در پا رفته است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سرومن، صد خارم از دست تو در پا رفته است دست من گیر از کرم چون پایم از جا رفته است بعد از این خواهد ز صحراسیل خون آمد بشهر بسکه خون دل ز چشم ما بصحرار رفته است هیچکس را خاری از دست غمت بر پا نرفت هر چه رفت از زخم بیداد تو بر ما رفته است آفتاب من اگر از روی زین گردد بلند پست گردد کار مه هر چند بالا رفته است کس بیوسف ننگرد از گرمی بازار تو بلکه چون یوسف هزار اینجا بسودار رفته است خسروان را آرزوی لعل شیرین تو کشت کوهکن دروادی حسرت نه تنها رفته است در سر کوی بتان اهلی گر رفت رفت صد هزاران دین و دل اینجا بیغمار رفته است اهلی شیرازی