اهلی شیرازی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱: چو سوختم از عشق و شستم از جان دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو سوختم از عشق و شستم از جان دست هنوز گریه نمی داردم ز دامان دست به خاک پای تو ساقی که مردم از حسرت ترحمی، که تو داری به آب حیوان دست بده به تشنه لبان جرعه یی که ساغر بخت چنانکه آمدازین دست می رود زان دست چو گل ز خون دلم دامنت نشان دارد در آستین چه کنی همچو غنچه پنهان دست ز جیب چاک بدیوانگی چه عیب بود مرا که عشق نمی دارد از گریبان دست تو یوسفی چه عجب گر زدیدنت چون گل بخون خویش بود غرقه صدهزاران دست بیاد قبله ابروی آن صنم اهلی گشاده اند به حق کافر و مسلمان دست اهلی شیرازی