سعدی شیرازی
غزل های سعدی
غزل ۸۳: مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست که راحت دل رنجور بی قرار منست به خواب درنرود چشم بخت من همه عمر گرش به خواب ببینم که در کنار منست اگر معاینه بینم که قصد جان دارد به جان مضایقه با دوستان نه کار منست حقیقت آن که نه درخورد اوست جان عزیز ولیک درخور امکان و اقتدار منست نه اختیار منست این معاملت لیکن رضای دوست مقدم بر اختیار منست اگر هزار غمست از جفای او بر دل هنوز بنده اویم که غمگسار منست درون خلوت ما غیر در نمی گنجد برو که هر که نه یار منست بار منست به لاله زار و گلستان نمی رود دل من که یاد دوست گلستان و لاله زار منست ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست و گر مراد تو اینست بی مرادی من تفاوتی نکند چون مراد یار منست سعدی شیرازی