صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۷۹: جان از وداع سبکتاز می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جان از وداع سبکتاز می شود لوح مزار، شهپر پرواز می شود در کام کش زبان که زبان نفس دراز چون شمع روزی دهن گاز می شود از صحبت خسیس حذر کن که چشم را یک برگ کاه مانع پرواز می شود نتوان به زخم تیغ لبش را ز هم گشود هر دل که مخزن گهر راز می شود قطع نظر ز خواب بهارست لازمش با عندلیب هر که هم آواز می شود باشد عیار همت افتادگان بلند شبنم به آفتاب نظرباز می شود رعناترست سرو ز اشجار میوه دار آزاد هر که گشت سرفراز می شود افغان که در گرفتن دامان سعی من خار شکسته چنگل شهباز می شود صائب ز آه سرد دل تنگ وا شود گر غنچه از نسیم سحر باز می شود صائب تبریزی