صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۷۷: دل روشن از ریاضت بسیار می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل روشن از ریاضت بسیار می شود آهن ز صیقل آینه رخسار می شود از حسن اتفاق ضعیفان قوی شوند پیوسته شد چو مور به هم مار می شود سیم وزر خسیس به کوری شود تلف نقد ستاره خرج شب تار می شود با تشنگی بساز که در تیغ آبدار جوهر تمام ریشه زنگار می شود از خرج ابر کم نشود دخل بحر را کی دل مرا ز گریه سبکبار می شود صد شکوه بجاست گره زیر لب مرا شرم حضور مانع اظهار می شود شبنم به آفتاب رسانیده خویش را دولت نصیب دیده بیدار می شود دوری ز برگ بود به دل بار پیش ازین امروز برگ بر دل من بار می شود نقش قدم ز پیشروان می برد سبق آنجا که شوق قافله سالار می شود زان روی آتشین دل هر کس که آب شد صائب مرا دو دیده گهربارمی شود صائب تبریزی