صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۷۳: از می چو آن غزال، سیه مست می شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از می چو آن غزال، سیه مست می شود در جلوه هر که بیندش از دست می شود بیخود شوند سوخته جانان به یک نگاه از یک پیاله لاله سیه مست می شود قصری که چون حباب شود از هوا بلند از راست کردن نفسی پست می شود قصری که چون حباب شود از هوا بلند از راست کردن نفسی پست می شود شد از فشردگی می انگور تاج سر از صبر، زیردست زبردست می شود هر کس که دید سرو ترا در خرام ناز از پا اگر نمی فتد از دست می شود شهرت به دستیاری همکار بسته است آواز کی بلند ز یک دست می شود از قامت تو راست چسان بگذرد کسی آب روان به سرو تو پا بست می شود صائب توان به آب بقا از فنا رسید اینجا کسی که نیست شود هست می شود صائب تبریزی