صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۶۱: آنجا که خنده لعل ترا پرده در شود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنجا که خنده لعل ترا پرده در شود طوطی چو مغز پسته در شکر شود می خوردن مدام مرا بی دماغ کرد عادت به هر دوا که کنی بی اثر شود چون دستگاه عیش به مقدار غفلت است بیچاره آن کسی که زخود باخبر شود با راست رو، زبان ملامت چه می کند چون خار سر ز راه زند پی سپرشود عزلت گزین که آب به این سهل قیمتی در دامن صدف چو کشد پا گهر شود هر آرزو که بشکنی امروز در جگر فردا که این قفس شکند بال وپر شود آیینه خانه ای است خموشی که هر چه هست بی گفتگو تمام در او جلوه گر شود صائب سوزد به داغ غبن، اگر باغ جنت است سوزد اگر ز کوی تو جای دگر شود صائب تبریزی