صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۵۲: یک شب نمی رود که دل از جا نمی رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یک شب نمی رود که دل از جا نمی رود آهم به سیر عالم بالا نمی رود جایی نمی روی که دل بدگمان من تا بازگشتن تو به صد جا نمی رود آب حیات آتش افسرده، دامن است مجنون عبث به دامن صحرا نمی رود ای اشک شوخ چشم، به رفتن شتاب چیست یوسف چنین ز پیش زلیخا نمی رود از دل نبرد تلخی زهر فراق، وصل زنگ از سرشت شیشه به صهبا نمی رود کی می روم به عالم هشیاری از جنون کز کیسه ام هزار تماشا نمی رود ما را مبر به کعبه که مستان عشق را جز پای خم به جای دگر پا نمی رود زان روی آتشین که دو عالم کباب اوست دود از کدام خانه به بالا نمی رود صائب اگر به سایه طوبی وطن کنم از پیش چشمم آن قد رعنا نمی رود صائب تبریزی