امیرشاهی سبزواری
غزل ها
شمارهٔ ۴۹: باز این سر بی سامان، سودای کسی دارد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز این سر بی سامان، سودای کسی دارد باز این دل هرجایی، جایی هوسی دارد از کنج غمش دیگر، در باغ مخوان دل را کان مرغ که من دیدم، خو با قفسی دارد هر کس بهوای دل، دارد به جهان چیزی مائیم و دل ویران، آن نیز کسی دارد شبها سگ کویش را، رحمی نبود بر من خوش وقت اسیری کو، فریادرسی دارد از کوی بتان شاهی، کم جو ره برگشتن کاین بادیه همچون تو، آواره بسی دارد امیرشاهی سبزواری