صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۴۹: هوش من از نسیم سحرگاه می رود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هوش من از نسیم سحرگاه می رود حکم اشاره بر دل آگاه می رود مه در حصار هاله نخواهد مدام ماند از آسمان برون دل آگاه می رود زین تیره خاکدان دل روشن چه می کشد از گرد لشکری چه بر این شاه می رود گردون سفر به زمزمه عشق می کند محمل به ذوق بانگ جرس راه می رود همراهی صبا نکند پوی پیرهن دنبال عمر رفته عبث آه می رود در عشق آفتاب اگر یک جهت شود داغ کلف ز آینه ماه می رود قارون ز بار حرص به روی زمین نماند دلو گران، سبک به ته چاه می رود موقوف نیم جذبه بود سیر و دور ما دیوار ما ز جا به پر کاه می رود صائب نظر به دامن سحرا گشوده ایم مجنون ما به شهر به اکراه می رود صائب تبریزی