صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۲۵: مستان که رو در آینه جام می کنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مستان که رو در آینه جام می کنند خونها ز غصه در دل ایام می کنند دامان عشق گیر که اسباب حسرت است جز درد وداغ هر چه سرانجام می کنند بی حاصل آن گروه که اوقات عمر را صرف گشودن گره دام می کنند پر سرکشی مکن که غزال رمیده را دیوانگان به نیم نگه رام می کنند تلخی نمی کشند گروهی که از بتان از بوسه اختصار به پیغام می کنند مهمان باغ کیست که گلهای شرمگین از هم به التماس نظر وام می کنند دارد کباب سینه سیراب خضر را خونی که عاشقان تو در جام می کنند از موج فیض بحر کرم را قرار نیست اهل سؤال بیهده ابرام می کنند جمعی که قانعند به دنیا ز آخرت از دانه صلح با گره دام می کنند غفلت نگر که در ره نقش سبک عنان دلهای همچو آینه را دام می کنند آنان که محو چاشنی وصل شکرند برزخم سنگ صبر چو بادام می کنند چون لاله صاف ودرد جهان را سبکروان از پاک طینتی همه یک جام می کنند خوش وقت آن گروه که نقد حیات خویش نشمرده صرف راه دلارام می کنند جمعی که می دهند به دل راه آرزو صبح امید خود به ستم شام می کنند صائب زمانه ای است که خاصان روزگار در راه ورسم پیروی عام می کنند صائب تبریزی