صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۲۲: روزی که زخم کاهکشان را رفوکنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روزی که زخم کاهکشان را رفوکنند بر روی چاک سینه ما در فروکنند آنان که آستین به دو عالم فشانده اند بالین ز دست کوته خود چون سبو کنند دردی کشان ز آینه خشت دیده اند رازی که در حقیقت آن گفتگو کنند از دل غبار غم به گریستن نمی رود این خانه را به سیل مگر رفت ورو کنند دایم به عزتند کسانی که چون گهر از چشمه سار آب رخ خود وضو کنند گوهر فروز عقده تبخال می شود آبی که قطره قطره به حلق سبو کنند آتش سزای دیده بی شرم ما نداد ما را مگر به نامه ما روبرو کنند صائب گهر به چشم صدف مردمک شود در بحر اگر گلیم مرا شستشو کنند صائب تبریزی