صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۲۱۵: جمعی که زیر تیغ فنا دست وپا زنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جمعی که زیر تیغ فنا دست وپا زنند چون موج پشت دست به آب بقا زنند دور قدح به مرکز ما می شود تمام در محفلی که ساغر مرد آزما زنند هر قطره ایش پرده خواب دگر شود بر روی بخت خفته گر آب بقا زنند قرصی اگر به سفره روشندلان بود ذرات را ز پرتو همت صلا زنند سنگ ملامتی که به روشندلان رسد گیرند از هوا در صلح وصفا زنند جمعی که روی تلخ کنند از قضای حق غافل که زهر بر دم تیغ قضا زنند داریم نامه ای ز دل خود سیاهتر مهر قبول بر ورق ما کجا زنند صائب به شیشه خانه دل سنگ می زنند آنان که حرف سخت به روی گدا زنند صائب تبریزی