صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۹۱: هر غافلی که خنده به آوازمی کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر غافلی که خنده به آوازمی کند چون کبک رهنمایی شهبازمی کند از حسن بی مثال تو غافل فتاده است آن ساده دل که آینه پردازمی کند باطل شود اگر چه به اعجاز سحرها در سحر چشم شوخ تو اعجازمی کند افسانه گرانی خواب تو می شود پیش تو هرکه درددل آغازمی کند روشندلی ز زخم زبان می شود زیاد بیهوده شمع سرکشی از گازمی کند دارد کسی که فکر اقامت درین جهان در رهگذار سیل کمر باز می کند دست نوازش است مرادست رد خلق چون ساز گوشمال مرا سازمی کند در خون جلوه می گلرنگ می رود هر کس که در کدو می شیرازمی کند افتاده است دور ز نزدیکی خدا صائب کسی که ذکر به آوازمی کند صائب تبریزی