صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۷۹: هربلبلی که زمزمه بنیاد می کند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هربلبلی که زمزمه بنیاد می کند اول مرابه برگ گلی یاد می کند از درد رو متاب که یک قطره خون گرم دردل هزار میکده ایجاد می کند آهی که زیر لب شکند دردمند عشق در سینه کار تیشه فولاد می کند این ظلم دیگرست که عاشق شکار من چون مرغ پر شکسته شد آزاد می کند در ناف حسن سعی شود مشک عاقبت خونی که صید دردل صیاد می کند دیوان عاشقان به قیامت نمی کشد ایام خط تلافی بیداد می کند عاجز چو سبزه ته سنگ است دردلت آهم که ریشه در دل فولاد می کند خواهد ثواب بت شکنان یافت روز حشر هر کس که در شکست من امداد می کند رنگی که از خزان خجالت شکسته شد بر چهره کار سیلی استاد می کند پیوسته سرخ رو بود از پاک گوهری هر کس که چون شراب دلی شاد می کند از پیچ وتاب اهل سخن صائب آگه است چون سرو هر که مصرعی ایجاد می کند صائب تبریزی