صائب تبریزی
غزل 4001 - 5000
غزل شمارهٔ ۴۱۵۹: چون حرف شکوه برق ز تیغ زبان زند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چون حرف شکوه برق ز تیغ زبان زند تبخاله قفل خامشیم بر دهان زند دیگر چو تیر قد نکند راست در مصاف آن را که ابروی تو به پشت کمان زند شد سروی از بهار رخش آه سرد من کز جلوه پشت پای بر آب روان زند آه بلندی از جگر رشک می کشم خورشید بوسه چند بر آن آستان زند تیر از تنم برآورد انگشت زینهار از خون گرم من لب تیغ الامان زند نگذاشت پای سرو ببوسیم تنگ چشم دست چنار بر کمر باغبان زند صائب ز حسرت قفس ودام سوختیم کو برق خانه سوز که بر آشیان زند صائب تبریزی