کمال الدین خجندی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۷۱: نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد کسی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نیست بهای جان بسی پیش تو چون کشد کسی در نظرت جهان و جان نیست به قیمت خسی شادی جان اگر توئی نیست غم جهان مرا غصه چه وحشت آورد با رخ چون تو مونسی از لب و غمزة توأم باده پرست و مست هم باده و ساقئی چنین نیست به هیچ مجلسی زیر دو لبه سه بوسه ام گفتی و چشم چار شد چون به یکی نمیرسی وعده چه میدهی بسی از تو به من چو بلبلان نالم و بس که در چمن می رخ زرد و چشم تر نیست گلی و نرگسی سهر قلم ز بیخودی باز نداند از رقم نقطة خالت ار فتد بر ورق مهندسی یافت کمال وصل تو دولت نقد او ببین نقد چنین کم اوفتد خاصه به دست مفلسی کمال الدین خجندی